چرا قصد چاپ کتاب ندارم؟
این جستار کوتاه پاسخی است به دوستانی که وقتی خودم را به عنوان یک نویسنده به آنان معرفی میکنم از من میپرسند: «کتابی هم
سکوت قلم مرگ نویسنده است، مینویسم تا زنده بمانم.
قدرت هر قلمی، به میزان خرد نویسندهاش خواهد بود.
سایت نویسندگی مهسا رزمجوئی
من مهسا هستم.
نویسنده، تولید کنندهی محتوا، طراح گرافیک،
ویراستار، سردبیر نشریه الکترونیکی هَراگ
| این لیست همچنان در حال افزایش است. |
من مهسا هستم.
در آغاز راه نویسندگی، دانش آموختهی کلاسهای تولید محتوای شاهین کلانتری، عاشق طراحی گرافیکم و نداشتن سواد آکادمیک در آن مانعی برای عشق ورزیدنم به آن نمیشود،
از کودکی جزئینگر، حساس به اشتباهات نوشتاری و حتی مفهومی بودم بعدها فهمیدم اینها خصوصیت یک ویراستار است، دوست دارم انتشاراتی خودم را داشته باشم پس مشغول به سردبیر نشریه الکترونیکی هَراگ هستم
| این لیست همچنان در حال افزایش است. |
خلاصهای از شروع داستان نویسندگی من
در سن چهارده سالگی بود که اولین داستان بلندم را نوشتم. و بعد از آن آنقدر درگیرودار بازیگوشی و شیطنتهایم شدم که یادم رفت چه توانایی دارم و باید برایش وقت بگذارم و روی این استعدادم کار کنم تا پخته شود و خام نماند.
توانایی من هرچه که بود پس از سالها هنوز هم خام بود. و بالا رفتن سن من و تهی بودنم از دانش لازم و بارور نشدن افکار درونم نیز بر خامیاش افزود.
بعد از سال.ها سرگردانی بالاخره خودم را یافتم. عمری رفته بود و من سرزمینی برهوت و بیحاصل بودم.
نمیدانستم چطور باید سالهای از دسترفتهام را جبران کنم! از کجا و چگونه شروع کنم!
چند سال به این شکل گذشت. من در جستجوی مسیر آینده ام به هر طرفی کشیده میشدم. تا آنکه در زمستان ۹۸ اولین کلاس نویسندگیام را ثبت نام کردم.
《و اکنون من بسان پرندهای که راه آسمان میداند، رَهِ پرواز میآموزم. تا آن روزی که بال بگشایم و در اوج آسمان رویاهایم بروم تا خورشید.》
معرفی کوتاهی از من
تحصیلات : لیسانس اقتصاد بازرگانی
ساکن : شیراز
ایمیل : m.razmjoee@yahoo.com
مجموعه آثار مهسا رزمجوئی
این جستار کوتاه پاسخی است به دوستانی که وقتی خودم را به عنوان یک نویسنده به آنان معرفی میکنم از من میپرسند: «کتابی هم
سه سال است که به طور جدی تمرین نوشتن میکنم. در دورهی کودکی نوشتن تنها دوست من بود. با نوشتن آرامش میگرفتم، خودم
دست به قلم پشت میز نشستهای، صفحهی خالی کاغذ کاهی چرکنویس هم پیش رویت باز است. با این پرسش از خودت روزت را آغاز
من یک درختم. درخت بلوط تازه روییده و جوانی، از ریشهی درختی کهنسال که هزاران سال ریشه در این آب و خاک دارد. برگهای من
مرورنویسی بر کتاب ستوننویس مروری کوتاه بر نمایشنامهی ستوننویس از دیوید اوبرن_ترجمه ایلیا اوزار دیوید اوبرن نمایشنامهنویس شناخته شدهی آمریکایی است. او
راستی تو میدانستی زندگی کردن، درد دارد؟ زندگی با همه شور و شیرنیاش گاهی سخت نفرتآور و تا حدودی ناممکن میشود. آن وقتی که درد