روزی یک شخص عادی که همیشه در تلاش بود تا صاحب افکار خودش باشد و بر اصول خویش که درستی و راستی نیز بود پایبند بماند. شاهد جانبداری دوستی از او در برابر دشمنش بود. جنجالی بهپا شد و صداها بالا گرفت. شخص به جمع آنها پیوست و به صحبتها خوب گوش فرا داد. به ناحقی دوستش و مغالطهگری او در برابر دشمنش پیبرد. با آنکه گفتههای دوستش در دفاع از او بود و در آن زمان پیروز میدان بحثی که صورت گرفته بود، روبهروی دوستش ایستاد و از حق دشمنش دفاع کرد. مغالطهگری و ناحقی دوستش را نیز آشکار ساخت. دیری که نگذشت، دوست دشمن شده بود و دشمن دوست. جای خوب و بد عوض شده بود. این سخن در جمعها گشت و نقل محافل شد. اما کسی بدو نگفت احسنت که جانب حق گرفتی. همه سرزنش او شد که چرا پشتیبانی از دوست نکردی. بعد از آن ماجرا شخص در بعضی مسائل با دشمنش هنوز دشمن بود و در بعضی منافع با دوستش، دوست. اما کمی از کینه و نفرت میان او و دشمنش و مقداری از اندازهی دوستی او با رفیقش کاسته شده بود. اما بر ذات نیک و رای درست و اخلاقمداری او بسیار افزوده شده بود.
اشتراک بگذارید
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.