مقالههای در حال نگارش
|
در اینجا مراحل نگارش یک مقاله را مشاهده میکنید:
این مقاله در دست نوشتن و در مرحلهی آزادنویسی است و تا مرحلهی تکمیل و انتشار فاصلهی زیادی دارد.
اما شما میتوانید یک پیشنمایش از مراحل نوشتن آن را مشاهده کنید.
چگونه یک مقاله متفاوت و جذاب بنویسیم؟
مقاله چیست؟
اهمیت مقاله نویسی:
از زمانی که با مقولهی نوشتن آشنا و به آن علاقهمند شدم یک نکته در شیوهی نوشتههایم حائز اهمیت بود، حجم مطالبی که برای نوشتن در ذهنم داشتم بسیار زیاد بود. این حجم گاهی آنقدر زیاد میشد که پرداختن به همهی آن از حوصلهام خارج میشد، بخصوص که نگران جذب خواننده به مطلبم و اظهار علاقه به خواندن ادامهی نوشتههایم هرقدر طولانی نیز بودم.
از نگاه خودم حوصلهی مخاطب کشش خواندن این حجم زیاد را ندارد. آنکه در عصری زندگی میکنیم که مصداق این جملهی بارز هرقدر کمتر گفته باشی بیشتر حرف زدهای است. (منبع)
و اینکه مخاطب امروزی حوصله و وقت متوقف شدن و خواندن را به خود نمیدهد و اکثریت جامعهی ما علاقهمند به مطالب کوتاهی هستند که سریع و بدون حاشیه به سراغ اصل مطلب میروند هستند، دلیل دیگری بر افزون شدن وسواس و نگرانی من در نوشتههای پر و پیمانم بوده است.
اما از این رو که میل و شوق نوشتن در من خاموش که نشده هر روز افزونتر از دیروز نیز شده است، من را بر آن داشت تا راهی برای حل این مسئله بیابم. قطعن قصدی بر نوشتن کتاب نداشتهام که بخواهم این مطالب را در قالب یک کتاب بگنجانم، بخصوص آنکه فراوانی دغدغههای ذهنی و ایدههای نوشتن در ذهنم این اجازه را به من نمیدهد که در کوتاه مدت به موضوع نوشتن کتاب بیندیشم.
پس تصمیم بر گنجاندن ایدههای ذهنیام در قالبی دیگر گرفتم تا بتوانم در عین مفصل بودن نوشتههایم، جذابیتی بر مطالبم بیفزایم و آنها را در قالبی نظم داده و به انتشار در بیاورم. تا آنکه راهی ارتباطی میان نوشتههای خودم، افکار درون ذهنم با علاقهمندان به مطالعهی مطالبم بسازم. و هم آنکه راهی برای برون ریزی افکار درون ذهنم بیابم. از این رو به نوشتن مقاله روی آوردم.
اما یک مسئلهی اساسی برایم به وجود آمد، آنکه من قصدی بر نوشتن مقالههای علمی و پژوهشی نداشتم و اکثریت ایدهها، نمونهها و کتابهای آموزش مقالهنویسی در زمینهی علمی بودهاند.
تنها خواست من نگارش ایدههای ذهنیام در قالبی بود که بتواند آنگونه که باید بیان شود و همچنین مخاطب اصلی خودش را نیز بیابد. پس لازم بود شیوهای جدید در مقالهنویسی را در پیش بگیرم. در اینجا بود که به پیشنهاد استاد نویسندگیام شاهین کلانتری، مقالهنویسی خلاق را انتخاب کرده و با کمک مقالههای ایشان و کتابها و منابعی که معرفی کردند تصمیم به شروع نوشتن اولین مقالهام گرفتم.
اما در همان ابتدای راه به یک مشکل جدی برخوردم.
مقاله نویسی و یافتن موضوع برای مقاله
یافتن موضوع برای مقالهام به یک مسئلهی حل نشدنی تبدیل شده بود. نمیدانستم از چه موضوعی بنویسم، از آن بدتر نمیدانستم چگونه برای یک مقاله موضوع انتخاب میشود. دو نفر از اساتید نویسندگیام آقای کلانتری و آقای مصطفی مردانی به من پیشنهاد داده بودند که بهترین موضوع برای نوشتن و یا حتا مقاله نوشتن از دغدغههای ذهنی خودت هست. آقای کلانتری همیشه میگفتند ببین چه چیزی را دوست داری بخوانی یا جای چه چیزی را درمیان موضوعات نوشته شده خالی میبینی، حتی میتوانی از چیزی که خودت به آن نیاز داری و احتمالن منبعی برای کمک گرفتن در آن زمینه نداری بنویس اینها بهترین پیشنهاداتی بودند که برای یافتن موضوع چه در مقاله نویسی چه انواع دیگر سبکهای نویسندگی میشد دریافت کرد و آن را به کار گرفت.
ابتدا به دنبال دغدغههای ذهنی خودم رفتم ولی هرچه بیشتر جستجو میکردم کمتر موضوعی برای نوشتن پیدا میکردم. احساس میکردم در ذهنم میان انبار کاه به دنبال سوزن میگردم علاوه برآن هرکدام از دغدغههای ذهنیام را که به عنوان ایده برای نوشتن میخواستم به کار بگیرم برایم جذابیتی نداشت و من را برآن نمیداشت تا دست به نوشتن ببرم.
پس موضوع براساس دغدغهی ذهنی را کنار گذاشتم. به سراغ نوشتن از چیزی که دوست داشتم بخوانم رفتم اما در این مقوله هم به نتیجه نرسیدم. اینجا بود که دریافتم بهترین گزینه برای من نوشتن از مشکلی است خودم آن را دارم اینگونه بود که موضوع برای نوشتن مقالهام را یافتم. اما بازهم مشکل جدیدی در سر راهم سبز شد. منابع و کتابهای فراوانی برای آموزش انواع مقالهنویسی وجود داشت و در نوشتن چه کتاب، چه مقاله جه هرنوع دیگر نوشتن یک اصل همیشه وجود دارد، اصل غیر تکراری بودن مطلب. به این معنی که مقالهی من در باب موضوع چگونه مقاله بنویسیم باید دارای مطالبی نو و غیر تکراری باشد تا حرف جدیدی برای گفتن داشته باشد و بتواند مشکلی از مخاطب را حل و در نهایت رضایت مخاطب را جلب کند.
برای نوشتن یک مقاله لازم است که کتابها و منابع لازم برای یاد گرفتن اصولی شیوهی نوشتن یک مقاله را مطالعه کرد تا بتوان براساس روشههای صحیح یک مقاله نوشت که مورد تایید و همچنین کاربردی باشد.
حال آنکه موضوع مقالهی من شیوهی نوشتن یک مقاله است خواندن منابع را برایم ضروریتر میکند با این تفاوت که من دو کار را نباید انجام بدهم، یک نکات آموزشی درون منابع را بدون ذکر منبع وارد نوشتههایم نکنم، دوم آنکه تمامن و عینن همان مطالب درون منابع را در مقالهام ننویسم.پ
به نظر سخت میآید آنکه بخواهی از یک اصول کاملن تکراری به طور غیر تکراری بنویسی. اینطور تصور کنید که برای رفتن از نقطهی الف به نقطهی ب شما باید از نقطهی ج بگذرید و من باید این مطلب را برای شما کاملا غیر تکراری و به شیوهای نو بیان کنم.
پس اینجا به پیشنهاد استادم آقای شاهین کلانتری به آموزش شیوهی نوشتن مقالهی شخصی و خلاقانه میپردازم.
مقالهی شخصی مقالهای است که نیاز به داشتن تخصص در زمینهی موضوع انتخابی ندارد. نویسندهی مقالهی شخصی میتواند از موضوعی غیر تخصصی، مثلن از علاقهی شخصی یا مطالبی که در آنها میزانی آگاهی دارد بنویسد. این نوع مقالهها برای منابع علمی و مستندات موسخ مورد استفاده قرار نمیگیرند اما میتواند به یک منبع مناسب برای حل یک مشکل، رساند آگاهی و… برای دیگر افراد جامعه که در زمرهی مخاطبان این مقاله قرار میگیرند باشند.
شیوهی خلاقانه نوشتن یک مقالهی شخصی:
مقالههای علمی و پژوهشی دارای مقدمه، پیشگفتار، بخشبندی، استدلال و نتیجه هستند. ما در مقالههای شخصی میتوانیم از همین شیوه برای نوشتن مقالات خود استفاده کنیم با دو تفاوت. تفاوت اول که در بحث تخصصی بودن موضوع بود راقبلن بیان کردم. تفاوت دوم را شاهین کلانتری مدرس نویسندگی در وبسایت خودش در مقالهی نویسندگی خلاقانه یک مقاله اینگونه بیان میکند: ( میتوان از تجربیات شخصی در نوشتن مقاله استفاده کرد. یا حتا مصاحبههایی از افراد را وارد مقالات کرد. نقل قولهایی از افراد موفق در ان حیطه را ارائه داد و حتا از داستان کوتاه نویسی در نوشتن مقالهها استفاده کرد. ) اینگونه یک مقالهی خلاقانه و به روز خواهیم داشت که از مطالب تکراری نیز پرهیز کرده است. حتا میتوان از ایدههای بیشتری در نوشتن مقاله استفاده کرد. در این نوع مقالهنویسی و در کل در نوشتن هیچ فرمول و قانونی وجود ندارد که بالاجبار باید از آن تبعیت کرد. نویسندگی را و مقالهی شخصی خلاقانه را به این جهت دوست دارم که دارای خاصیت انعطاف پذیری بالایی است و گنجایش خلاقیت را در خود دارد. چه بسا که با بکار گیری خلاقیت در آن بتوان به راه نوین و جذابی در نوشتن دست یافت که دریچهای به دنیای جدیدی در سبک نویسندگی در سطح جهانی را بگشاید. از این رو معتقد هستم که میتوان از این سبک خلاقانه حتا در نوشتن مقالات علمی و پژوهشی هم تا جایی که به معتبر بودن مقاله لطمهای وارد نکند نیز بهره برد.
پس مراحل نگارش یک مقاله از انتخاب موضوع آغاز میشود.
از آنجا که تا ماهها در انتخاب موضوع برای مقاله دچار مشئله بودم و هرچه جستجو میکردم در هیچکجا به پاسخ سوالم نمیرسیدم خود بر آن شدم تا راهی برای یافتن موضوع برای نوشتن مقاله بیابم.
گستردگی دنیای نویسندگی و در کل سبکهای مختلف نوشتن در حل اینگونه مسائل به سادگی دست آدم را باز میگذارد.
در یکی از برنامههای آموزشی استاد کلانتری من با مقولهی پرسشگری آشنا شدم. یکی از راهگشاترین شیوهی نوشتن برای حل مسائلی که گره کوری خورده و از راههای دیگر باز نشده است.
این نوع نوشتن به این شکل است که موضوعی برای پرسشگری در آن حیطه را آغاز میکنیم. موضوع انتخابی من یافتن موضوع برای مقاله بود. بعد شروع به نوشتن میکنیم. هر سوالی که به ذهنمان برسد را مینویسیم. حتا اگر آن سوال بیربط، نامفهوم، تکراری و احمقانه باشد. بدون فیلتر کردن شروع به پرسشگری میکنیم و پشتسرهم سوال میپرسیم و آن را مینویسیم بدون آنکه به دنبال یافتن پاسخ پرسشها باشیم در اینجا یافتن پاسخ سوالها حائز اهمیت نیست، نکتهی اساسی این شیوه در این است که پرسشگری گرههای ذهنی انسان را باز میکند. شیوهی عملکرد پرسشگری مثل این میماند که در بیشهای پر از خار گیر افتاده باشیم، پرسشگری مثل تیغهی تیز شمشیری که شاخههای پر خار را از هم میدرد عمل میکند و راه را برای ما به بیرون از آن بیشهی صعبالعبور باز میکند.
من این شیوه را با سبک بیوقفه نویسی که در مقالهی دیگری به آن اشاره کردهام ادغام کردم و پرسشگری را به شیوهی بیوقفه انجام دادم. برای این کار یک پومودورو یعنی 25 دقیقه زمان انتخاب کردم تا در این مدت زمان بیوقفه فقط پرسشگری کنم و سوال بنویسم. بعد از اتمام پومودورو نتیجه اینگونه شد:
موضوع مقاله برای نویسنده؟ موضوع مقاله برای نویسنده؟ موضوع مقاله برای نویسنده؟ موضوع مقاله برای نویسنده؟ موضوع مقاله برای من؟ موضوع مقاله برای من؟ موضوع مقاله برای من؟ موضوع مقاله برای من چه چیزی میتواند باشد؟ موضوع مقاله برای من چه چیزی میتواند باشد؟ موضوع مقاله برای من چه چیزی میتواند باشد؟ موضوع مقاله چه چیزی میتواند باشد؟ موضوع مقاله چه چیزی میتواند باشد؟ موضوع مقاله چه چیزی میتواند باشد؟ آیا موضوع مقاله مهم است؟ آیا موضوع مقاله مهم است؟ چه چیزی در موضوع مقاله مهم است؟ چه چیزی در موضوع مقاله مهم است؟ در موضوع مقاله به چه چیزی باید پرداخت؟ در موضوع مقاله به چه چیزی باید پرداخت؟ در مقاله به چه چیزی باید پرداخت؟ در مقاله به چه چیزی باید پرداخت؟ چه چیزی در مقاله مهم است؟ چه چیزی در مقاله مهم است؟ مقاله چیست؟ موضوع مقاله چیست؟ ویژگی یک مقالهی خوب چیست؟ من چخه چیزی را میتوانم به عنوان مقاله بنویسم؟ من چه مقالهایب را میتوانم بنویسم؟ من چه مقالهایی را بایذ بنویسم؟ من از چه راهی میتوانم مقاله بنویسم؟ نوشتن یک مقاله چقدر اهمیت دارد؟د چرا برای من مهم است که مقاله بنویسم؟ چه چیزی در نوشتن مقاله مهم است؟ بهترین موضوع مقاله چیست؟ آیا باید در موضوع مقاله به دنبال بهترین بود؟ آیا به دنبال بهترین بود صحیح است؟ آیا کابرد مقاله مهم است؟ مقاله قرار است به چه کاری بیاید؟ مقاله قرار است به درد چه کسی بخورد؟ چه کسی قرار است از این مقاله خوشش بیاید؟ چه کسانی این مقاله را میخوانند؟ چه کسانی به این مقاله نیاز دارند؟ اگر این مقاله هرگز نوشته نشود چه اتفاقی میافتد؟ اگر این مقاله نوشته شود چه اتفاقی میافتد؟ نوشتن این مقاله چه نتیجهای را در پی خواهد داشت؟ آیا دنیا به این مقاله نیاز دارد؟ آیا باید این مقاله نوشته شود؟ آیا کسانی هستند که چشم انتظار چنین مقالهای باشند؟ آیا مهم است که مقاله نوشته شود؟ مقاله نوشته شود چه حرفی را میخواهد بزند؟ چه چیزی را میخواهد بگوید؟ چه دردی از خوانندهاش را میخواهد دوا کند؟ چقدر جای این مقاله را خالی میبینی؟ اصلن چه چیزی میخواهی بنویسی؟ چرا باید مقاله بنویسی؟ چرا میخواهی مقاله بنویسی؟ به جای مقاله چه چیزی میتوانی بنویسی؟ به جای مقاله میتوان چیز دیگری نوشت؟ آیا مقاله مهم است؟ چقدر این مقاله قرار است تاثیر گذار باشد؟ تاثیر این مقاله چقدر مهم است؟ این مقاله چه تغیراتی را ایجاد میکند؟ نبود این مقاله چه آسیبهایی میزند؟ آیا مهم است که این مقاله نوشته شود؟ اگر این مقاله نوشته نشود چه کسانی آسیب میبینند؟ اگر این مقاله نوشته شود چه کسانی نجات مییابند؟ آیا مهم است که این مقاله نوشته شود؟ کدام مقاله را میخواهی بنویسی؟ چرا مقاله میخواهی بنویسی؟ چه حرفی برای گفتن داری؟ جای خالی کدام حرف را در جامعه احساس میکنی که بخواهی به عنوان مقاله ان را بنویسی؟ مقالهات چه کاری خواهد کرد؟ مقاله درمورد چه چیزی است؟ مقالهات در مورد چه چیزی نیست؟ مقالهات چه افشاگرایهایی میکند؟ چه آگاهیهایی میبخشد؟ چه گمراهیهایی را ایجاد میکند؟ چند نفر را به اشتباه میاندازد؟ چه کسانی باید مقالهات را بخوانند؟ چه کسانی نباید مقالهات را بخوانند؟ مقالهات چه کسانی را عصبانی میکند؟ مقالهات چه کسانی را خوشحال میکند؟ موضوع مقالهات چیست؟ حرف مقالهات چیست؟ آیا این موضوع را تو انتخاب کرده؟ یا کس دیگری برایت این موضوع را انتخاب کرده است؟ موضوعت را بر چه اساسی انتخاب کردهای؟ موضوع مقالهات را بر چه اساسی انتخاب نکردهای؟ مقالهات به چه کشانی ضرر میرساند؟ به چه کسانی سود میرساند؟ مقالهات از چه حرف خواهد زد؟ آیا راست خواهد گفت یا دروغ؟ آیا مهم است مقالهات به درد بخورد؟ مقالهات قرار است تشویق بگیرد یا دست کمکی برساند؟ کدامیک در مقالهات اولویت دارد؟ آیا مقالهات حرف جدید میزند یا حرف تکراری؟ آیا مقالهات خلاقانهاست؟ آیا در زندگی کسی تغییری ایجاد میکند؟ آیا ارزش وقت گذاشتن و خواندن را دارد؟ آیا اگر مخاطب مقالهات را نخواند دچار ضرر میشود؟ آیا با شیوهی نو در مقالهات با مخاطب حرف میزنی؟ از چه زبانی برای بیان در مقالهات استفاده میکنی؟ مقالهات به زبان کدام مخاطبان است؟ آیا مخاطب مقالهات را میشناسی؟ آیا مخاطب مقالهات تو را میشناسد؟ آیا اهمیت دارد که به زبان مخاطب حرف بزنی؟ آیا همهی اینها در اولین مقالهات مهم است که رعایت شود؟ آیا مقالهات آکادمیک است یا شخصی؟ آیا برای کسی مینویسی؟ یا برای خودت؟ آیا خواننده بعد از خواندن مقالهات به تو فحش خواهد داد؟ آیا مخاطب بعد از خواندن مقالهات تو را تحسین خواهد کرد؟ آیا مخاطب با خواندن مقدمهی مقالهات آن را دور میاندازد؟ آیا مخاطب با خواندن مقدمهی مقالهات با خودش تصمیم میگیرد آن را تا انتها بخواند؟ آیا مخاطب در میانهی مقالهات از وقتی که گذاشته پشیمان میشود؟ آیا مخاطب در میانهی مقالهات از ادامهی آن منصرف میشود؟ آیا مخاطب در هنگام خواندن مقالهات آن را به بعدن موکول میکند؟ آیا مخاطب با شنیدن اسم مقالهات آن را همان دم میخرد و میخواند؟ آیا مخاطب با شنیندن موضوع مقالهات از آن میگذرد و هرگز آن را نمیخواند؟ آای مخاطب مقالهات بعد از خواند مقاله به دنبال مطالب بیشتر از نویسندهی مقاله میگردد؟ آیا مخاطب بعد از خواندن مقالهات آن را به دیگران پیشنهاد میکند؟ آیا یک فرد حرفهای بعد از خواندن مقالهی تو به دنبال تو خواهد آمد تا پیدایت کند و با تو مصاحبه یا گفتوگو کند؟ آیا خواننده بعد از خواندن مقالهی تو نامت در یادش میماند؟ آیا خواننده بعد از خواند مقالهی تو کنجکاو میشود بداند که نویسندهی این مقاله چه کسی است؟
یک نویسنده از چه موضوعاتی برای نوشتن مقالاتش میتواند استفاده کند؟
برای یک نویسنده چه موضوع مقالاتی مناسب است؟
یک نویسنده از چه موضوعاتی میتواند برای مقالاتش استفاده کند؟
نویسنده موضوع برای مقالهاش را از کجا بیابد؟
چرا نویسندگان دچار کمبود موضوع میشوند؟
موضوع مناسب چه چیزی میتواند باشد؟
موضع مقالات نویسندگان سابق چه چیزی بوده است؟
نویسندگان معمولن در مورد چه موضوعاتی نوشتهاند؟
موضوعی که در آن تخصص دارند؟ موضوعی که به آن علاقه دارند؟ موضوعی که نبود آن را در جامعه حس میکنند؟ موضوعی که مشکلی از کسی یا کسانی حل میکند؟ موضوعی که هیچ ربطی به هیچ کدام از موارد بالا ندارد؟ موضوعی که دغدغهی مردم است؟ موضوعی که دغدغهی خودش است؟ موضوعی که در مورد آن تجربهی شخصی دارد؟ موضوعی که برای نوشتن آن نیاز به مطالعه بیشتر در آن زمینه را دارد؟ موضوعی که نیاز به مصاحبه با افراد مختلف را دارد؟ موضوعی که دغدغهی عدهی خاصی از مردم است؟ موضوعی که خودش هم پاسخش را نمیداند؟ موضوعی که خودش به آن نیاز دارد؟ موضوعی که همینطوری به ذهنش رسیده؟ موضوعی که از کسی کش رفته؟ موضوعی که برای نوشتن دهن پر کن است؟ موضوعی که مسئلهی اصلی جامعه است؟ موضوعی که مخاطبان کمی دارد؟ موضوعی که پر مخاطب است؟ موضوعی که همه به آأن پرداختهاند؟ موضوعی که هیچ کس به آن نپرداخته است؟ موضوعی که اضلن موضع نیست؟ موضوعی که اهمیتی ندارد؟ موضوعی که فقط برای خودش مهم است؟ موضوعی که از او یک مقالهنویس شاخص میسازد؟ موضوعی که او را همهجا معروف کند؟ موضوعی که مهم نیست برای کسی مهم باشد اما باید از آن نوشت؟ موضوعی که بالاخره مخاطب خودش را پیدا میکند؟ حتا شده بعد از مرگ نویسنده؟ چه موضوعی مهم است برای نوشتن؟ اصلن موضوع را از کجا باید پیدا کرد؟ موضوع باید قابل گسترش باشد؟ نیازی نیست موضوع قابل گسترش باشد؟ موضوع را میشود گسترش داد؟ یا خود موضوع باید توانایی گسترش یافتن را داشته باشد؟ چقدر موضوع مهم است؟ موضوع در چه زمینهای باشد؟ آیا هر نویسندهای با هر سطح سوادی میتواند از هر موضوعی که دلش بخواهد بنویسد؟ آیا مهم نیست نویسندهی موضوع مقاله چه کسی باشد؟ آیا نویسنده موضوع مقاله مهم است؟ آیا میشود بدون در نظر گرفتن نویسندهی مقاله به سراغ موضوع رفت؟ آیا مخاطب برای نویسنده مهم است؟ آیا مخاطب خودش را در موضوع مقاله میبیند؟ آیا مخاطب میفهمد موضوع مقاله به او کمک میکند؟ اصلن موضوع چیست؟ از کجا میآید؟ چه کسی از چه موضوعی میتواند بنویسد؟ یک مقاله چقدر باید طولانی باشد؟ موضوع مقاله چه چیزی میتواند باشد؟
بعد از پرسشگری که انجام شد، ایدههای جدید ناخودآگاه وارد ذهن میشود. از میان ایدهها و سوالاتی که پرسیده میشود میتوان جستجو کرد و نکاتی را که به ما در بهتر حل کردن مسائل کمک میکند کمک گرفت (استفاده کرد.)
همهی سوالات برای من کاربردی نیستند، اما بعضی سوالات دریچههای جدیدی را به بهتر نوشتن و یا حتی چگونه نوشتن یک مقاله برایم باز میکنند. پس من آنها را از میان سوالات پرسیده شده انتخاب میکنم تا از آنها کمک بگیرم. شاید این سوال در ذهنتان به وجود بیاید که چگونه پرسشگری آنهم بدون نوشتن یا حتا داشتن پاسخ میتواند به ما کمک کند؟
شاید شما هم این جملهی معروف را شنیده باشید که سوال درست ما را به پاسخ درست میرساند. با این شیوهی پرسشگری ما میتوانیم سوال درست را بیابیم. شاید اینکه من تا امروز نمیتوانستم موضوعی برای نوشتن مقاله پیدا کنم در این بوده است که سوال درست را نمیپرسیدهام.
و جملهی معروف دیگری هست که میگوید پنجاه درصد پاسخ یک مسئله در سوال مسئله نهفته است. یعنی اگر من سوال درست را پیدا کنم و آن را از خودم بپرسم با درک صورت مسئله میتوانم نیمی از پاسخ درست را پیدا کنم و این یعنی مسئلهی من تقریبا حل شده است.
با پرسشهایی که در بالا من خودم پرسیدم توانستم موضوعات مختلف و حتا ایدههای جدیدی را برای موضوع مقاله نویسی بیابم. علاوهبر مقالهنویسی حتا به ایدههایی برای نوشتن رمان و داستان رسیدم.
همهی ما این جملهی پول پول میآورد را شنیدهایم به طور قطعی میتوان این ادعا را در مورد نوشتن هم داشت. که ایده ایده میآفریند. هر زمان که دست به نوشتن مطلبی برداریم مثل حکایت این شعر که میگوید ابر و مه وخورشید و فلک همه دست در دست یکدیگر دادند، تمام اتفاقات دست در دست یکددیگر میدهند تا راه برای یافتن ایده و موضوع برای نوشتن و حتا منابع و مطالب و تجربیات لازم برای نوشتن را گاه به طور ناخواسته بر سر راه خود بیابیم.
کافی است ما شروع به نوشتن کنیم تا باقی ماجرا مثل یک پازل در کنار یکدیگر چیده شود.
در مرحلهی بعد که به موضوع دست یافتم همانطور که یکی از بهترین اصول آموخته شدهی نوشتن توسط استاد کلانتری برای شروع مرحلهی آزادنویسی است، شروع به آزادنویسی هر نکته، ایده، تجربه، دانش، آگاهی و برداشتهایی که از منابع مورد مطالعه داشتهام کردم.
در مرحلهی اول حتا جملهبندیهایم هم بهم ریخته هستند و متن انسجام و یکدستی ندارد. هرچه به ذهنم برسد درست یا غلط از هر دری که باشد مینویسم. قطعههای پازل مقالهام را به طور نامنظم در کنار یکدیگر میچینم. زیرا هدف اول در نوشتن مقاله داشتن مطالب و نوشته در زمینهی چگونه مقاله بنویسیم است.
بعد از نوشتن هرچه به ذهن میرسد، طبیعی است که ذهن هم مثل ظرفی که مادهای را در خود ذخیره دارد و با برداشتن ماده از درون ظرف رفته رفته خالی میشود، ذهنم هم از مطالب ذخیره شده درونش در نهایت خالی میشود. پس در ادامه نیاز است که برای تکمیل و همچنین برای صحیح نوشتن یک مقاله به سراغ منابع موجود در ارتباط با موضوع رفت و با مطالعه و کسب آگاهی با تحقیق و جستجو با مصاحبه و پرسش بر اطلاعات ذهن افزود و با شیوهی خلاقانه و به کمک تجربیات داشته و آگاهی کسب شده به آزاد نویسی مقاله ادامه داد. تا جایی که مقاله بتواند به یک نقطهی پایان برسد که در آن تمام نکات و مراحل و اصول صحیح مقالهنویسی در رابطه با موضوع مورد نظر گفته شده و هیچ نکتهی ابهام و ناقصی در بیان مطالب در مقاله وجود نداشته باشد.
در بحث خلاقانه نوشتن مقاله، جستجوگری، پرسشگری، جسارت متفاوت عمل کردن و شجاعت ریسکپذیر بودن از ابزارهای مورد نیاز است. برای آن که بتوانیم مقالهای را خلاقانه پیش ببریم ابتدا میتوانیم اصول کلی و یکسان مقالهنویسی را از منابع مورد نیاز آن مطالعه کنیم و سپس با شیوههای خلاقانه بخشهایی را از یک مقاله حذف یا به آن اضافه کنیم.
برای خلاقانه عمل کردن لازم است که ترس از شکست خوردن در ما در ضعیفترین حالت خودش باشد که به مانعی برای ایجاد تغییر تبدیل نشود.
بعد از نگارش کامل آزادنویسی مقاله حالا نوبت به بازنویسی مقاله میرسد. در این مرحله ما به آگاهی نسبی به نحوهی صحیح بکارگیری علائم نگارشی و ویراستاری نیاز داریم تا بتوانیم با کمک آن کوتاهی یا بلندی جملات را اصلاح کنیم. و با جملات صحیح بتوانیم مفهوم لازم را به سادگی به خواننده برسانیم. بعد از این مرحله به مرحلهی دستهبندی مطالب نوشته شده میرسیم. این دسته بندی میتواند به کمک اصول کلی نوشتن مقالهها شکل بگیرد اما تفاوتها و خلاقیتهایی را در خود در بر داشته باشد. یا به طور کلی میتواند کاملن متفاوت از هر مقالهای که تا به امروز نگاشته شده است باشد. این بستگی به خواست، سلیقه و یا هدف ما در مقالهنویسی دارد.
طراحی صفحه: مهسا رزمجوئی
تمامی حقوق این وبسایت برای مهسا رزمجوئی محفوظ است.