پرش به محتوا

مهسا رزمجوئی

  • نویسندگی
  • انتشاراتی هَراگ
  • مقاله‌ها
  • شعرها
  • درباره من
  • تماس با من
منو
  • نویسندگی
  • انتشاراتی هَراگ
  • مقاله‌ها
  • شعرها
  • درباره من
  • تماس با من

قدرت فضاسازی در داستان

  • ۱۴۰۲-۰۱-۱۷
  • نوشته‌های من, یادداشت روزانه
  • بدون دیدگاه

 

وقتی می‌خواهید داستانی بنویسید این گونه تصور کنید که قصد دارید برای جنینی که در شکم مادر خود است و هیچ تصوری از این جهان ندارد یک صحنه را توصیف کنید.

آنقدر وارد جزئیات بشوید و از رنگ و بو، شکل و ظاهر، مزه و صداها بگویید تا کودکی که هیچ ذهنیتی از این جهان ندارد بتواند تصویر ذهنی خودش را از آن چه که توصیف شده بسازد.

با توصیف جزئیات در داستان خودتان فضا و رنگ و بویی بسازید که خواننده بتواند خودش را در آن مکان احساس کند. این فضاسازی برای خواننده احساس آسایش و لذت را ایجاد می‌کند. جذابیت و کشش داستان را افزایش می‌دهد و مخاطب را ترغیب می‌کند همراه داستان بماند.

یک نمونه از توصیف و فضاسازی محل کار سابق خودم:

 

 از ته راهرویی عریض و طولانی در شیشه‌ای کتابفروشی پیدا بود. یک لنگه‌ی در باز بود و از همان فاصله‌ی دور می‌شد قفسه‌های بزرگی که تکیه‌ی دیوار بودند را دید. تعداد کمی کتاب در قفسه‌ها به چشم می‌خورد.

کتابفروشی در طبقه‌ی دوم بازارچه‌ای قدیمی بود. طول راهرو تاریک بود و وسیله‌ای برای روشنایی آن تعبیه نشده بود. نور کمی از دیوار شیشه‌ای کافه‌ای که در سمت راست کتابفروشی بود و محوطه‌ی کافه را روشن می‌کرد به راهرو می‌تابید. روشنایی کمی داشت اما برای دیدن جلوی پا و زمین نخوردن در چاله‌هایی که بر اثر کنده شدن سیمان کف زمین ایجاد شده کافی بود.

وارد کتابفروشی که می‌شدی بوی گرد و خاک نم‌دیده با مخلوط بوی عود و قهوه زیر بینی‌ات می‌زد. کولر آبی وسط کتابفروشی که از پنجره‌ی بزرگ سمت کافه رو به داخل قرار داده شده بود و عملن کاربردش را از پنجره به دریچه‌ی کولر تغییر داده بود هوای خنک ولی ملایمی را به فضای داخل کتابفروشی جریان می‌داد.

سرامیک‌های کف مغازه برق می‌زد. روی بعضی کاشی‌ها کمی خیس بود و رد کشیده شدن طی در نور لامپ پیدا می‌شد. صدای ریزی از یک آهنگ سنتی بی‌کلام به گوش می‌رسید. ولی برای شنیدنش باید خوب دقت می‌کردی. دختری میانه‌اندام با موهایی چتری پشت میز بزرگی در گوشه‌ای پنهان از دید نشسته بود. چند جلد کتاب کنار دستش روی میز قرار داشت. روی کتاب‌ها خم شده بود و با تمرکز فراوانی که در چهره‌اش پیدا بود صفحه اول کتاب‌ها را می‌خواند و بعد چیزی را روی کیبورد درون کامپیوتر جلویش تایپ می‌کرد. با کمک چهارپایه‌ای بلند پشت میز نشسته بود با این حال قدش به زور به بالای میز می‌رسید. کتاب‌های درون قفسه‌ها به گونه‌ای چیده شده بودند که انگار مدت‌هاست دست نخورده‌ باقی مانده‌اند.

یکی از قفسه‌ها پر از کتاب بود. بعضی کتاب‌ها جابه‌جا شده و در قفسه‌ای اشتباهی چیده شده بود. یا چند جلد کتاب به صورت افقی روی کتاب‌ها گذاشته شده بود. تنها قفسه‌ای بود که می‌شد از ظاهرش فهمید جذاب‌ترین قسمت کتابفروشی برای مشتری است. حالتی از انتظار در فضای میان کتاب‌های چیده شده درون قفسه پیدا بود. حالتی شیرین که احساس وجد را درون آدم بیدار می‌کرد و ناخودآگاه به سمت قفسه‌ها کشیده می‌شدی.

اما یک چیز در آنجا توی ذوق می‌زد. سلیقه‌ای برای چینش کتاب‌ها بکار گرفته نشده بود. بعضی کتاب‌ها احساس یتیمی گم شده در میان سیلی از جمعیت را تداعی می‌کرد. یا قد و قواره‌ی یک کتاب با کتاب‌های دیگر درون قفسه همخوانی نداشت. یا به زور درون قفسه تپانده شده بود. یا از فرط کوچک و کم حجم بودن لابلای باقی کتاب‌ها گم شده بود.

 

چقدر با این توصیف‌ها احساس کردید در آن مکان حضور دارید؟ آیا توانستید تصویری از آن فضا برای خودتان بسازید؟

 

 

اگر این فضاسازی توانسته شما را با خودش همراه کند می‌توانم در نوشتن این‌گونه توصیف‌ها به شما کمک کنم. برای این کار در قسمت تماس با من برایم یک ایمیل با موضوع «توصیف جزئیات و فضاسازی» بفرستید تا هر هفته با ارائه تمرین‌های رایگان و دریافت بازخورد به نوشته‌هایتان راه یادگرفتن توصیف و فضاسازی مورد نظرتان را باهم هموار کنیم.

 

پست های مرتبط

چگونه نوشتن را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم؟

ادامه »

سه‌شنبه خاکستری متمایل به زرد

ادامه »

از چه بنویسم؟

ادامه »
قبلیپیش از آن که داستانی بنویسی این یادداشت را بخوان
بی/بااستعداد بودن در نویسندگی، عامل شکست یا پیروزی؟بعدی

اشتراک بگذارید

اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فهرست مطالب در این صفحه

نوشته‌های تازه
  • چگونه نوشتن را به یک عادت روزانه تبدیل کنیم؟
  • سه‌شنبه خاکستری متمایل به زرد
  • از چه بنویسم؟
  • مروری کوتاه بر نمایشنامه‌ی ستون‌نویس
  • بی/بااستعداد بودن در نویسندگی، عامل شکست یا پیروزی؟
  • قدرت فضاسازی در داستان
  • پیش از آن که داستانی بنویسی این یادداشت را بخوان
  • نویسنده‌کارآفرینی که طراح گرافیک شد.
  • اهمیت یادگیری زبان فارسی در نویسندگی
  • چرا قصد چاپ کتاب ندارم؟
بایگانی
  • خرداد ۱۴۰۲
  • فروردین ۱۴۰۲
  • اسفند ۱۴۰۱
  • بهمن ۱۴۰۱
  • دی ۱۴۰۱
  • آذر ۱۴۰۱
  • آبان ۱۴۰۱
  • مهر ۱۴۰۱
  • شهریور ۱۴۰۱
  • مرداد ۱۴۰۱
  • تیر ۱۴۰۱
  • اردیبهشت ۱۴۰۱
  • فروردین ۱۴۰۱
photo_2022-09-10_16-20-52
suganth-7dB0fRkaqv4-unsplash
Negar_۲۰۲۲۰۸۲۱_۱۹۵۲۵۸

طراحی صفحه: مهسا رزمجوئی

تمامی حقوق این وبسایت برای مهسا رزمجوئی محفوظ است.