منم و یک بغل گندم‌زار منم و خاطرات بی‌تکرار منم و زوزه‌ی باد در شاخسار منم و رویای یک لحظه دیدار منم و یک نفس مانده در زیر آوار منم و صدای خروش جویبار منم و جاده‌ای به رفتن دچار منم و شیون یک زاغ بر بالین یار منم و زمین تبدار منم و دریایی از جنگل‌زار منم و خنکای سایه‌سار منم و غوغای کوهسار منم و شوریدن چشمه‌سار منم و هوهوی یک جغد بیدار منم و یک بیابان تاتار منم و یک پلنگ افتاده در بند شکار منم و یک زندگی از این دنیا طلبکار منم و آرزوهای رفته بر سر دار منم و آوای سرگردان یک سار منم و یک انتظار بی‌پایان کشدار
نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند *
دیدگاه *
نام *
ایمیل *
وب سایت
ذخیره نام، ایمیل و وبسایت من در مرورگر برای زمانی که دوباره دیدگاهی مینویسم.
Are you human? Please solve:
اشتراک بگذارید
خانه » شعر » منم و یک
